آینده نگاری راهبردی به عنوان یک رویکرد سیستماتیک، این امکان را برای سازمانها فراهم میآورد که با درک و تحلیل روندها، تغییرات و عدم قطعیتهای محیطی، تصمیمات هوشمندانهتر و منعطفتری اتخاذ کنند. این فرآیند فراتر از پیشبینیهای ساده، به دنبال کشف آیندههای مختلف محتمل و ایفای نقش بهعنوان ابزاری برای بهبود برنامهریزی و استراتژیهای سازمانی است.
در متن پیش رو، به تشریح مفاهیم کلیدی، چالشها و کاربردهای آینده نگاری راهبردی پرداخته شده است تا تصویری جامع و آموزشی از این حوزه ارائه گردد.
لازم به ذکر می دانم که این متن از ویدئو مربوط به سخنرانی سیمون استرگارد، پژوهشگر ارشد و مشاور آیندهپژوهی در مؤسسهی آینده پژوهی کپنهاگ اقتباس شده که در کنفرانس🔸 Future Summit 2022 صحبت کرده است .
او در این سخنرانی به موضوع «چگونه تفکر آیندهپژوهی را به استراتژی وارد کنیم» میپردازد و نقش روششناسی آینده نگاری راهبردی (Strategic Foresight) را در تصمیمگیری حال و آینده سازمانها توضیح میدهد.
آینده نگاری راهبردی
سیمون استرگارد تأکید میکند که آینده نگاری راهبردی صرفاً شناسایی روندها و فناوریهای نوظهور نیست، بلکه تمرکز اصلی آن بر عدم قطعیتهای استراتژیک است. این عدم قطعیتها ناشی از پویاییها، تلاقی روندها، رویدادهای غیرمنتظره، و عوامل پیچیده متقابل در محیط ما هستند که باعث ایجاد «فشار» یا «اصطکاک» در وضعیت فعلی میشوند. فهم و مدیریت این عدم قطعیتها دلایل اصلی نیاز سازمانها به استراتژی است، زیرا بدون عدم قطعیت، برنامهریزی ساده از نقطه A به نقطه B کافی است.
آیندههای متعدد و نقش انتخابها
او تأکید میکند که آیندهها متعددند و آینده به معنی جمع این احتمالات است. لذا انتخابها و اقدامات ما در حال حاضر میتواند مسیرهای مختلفی را بسازد و ما در واقع میتوانیم آیندهمان را هدایت کنیم. در فرآیند آیندهپژوهی باید با دید وسیعتری به مسئله نگاه کرد، مدلهای ذهنی و فرضیات موجود را به چالش کشید و از الگوی «آیندهی محتمل» به جای «آیندهی محتوم» توجه کنیم.
نگرش معکوس به آینده و حال
نقطه محوری روش آینده نگاری راهبردی ، نگرش از آینده به سوی حال است، نه برعکس. به جای آنکه از وضعیت فعلی به سمت آینده برویم و پیشبینی کنیم، باید فرضیات وضعیت حال را با توجه به سناریوهای متفاوت آینده بسنجیم. این کار به ما کمک میکند تصمیمات بهتری در زمان حال اتخاذ کنیم.
سیستمانگاری و محدودیت پیشبینی
او بر سیستمانگاری تأکید میکند و میگوید آینده حاصل تعامل پیچیده عوامل مختلف است که به شکل غیرقابل پیشبینی در هم میآمیزند. این بدان معناست که پیشبینی خطی و مستقیم از حال به آینده نه تنها ناکافی بلکه گمراهکننده است.
کاربردهای آینده نگاری راهبردی
آینده نگاری راهبردی نباید به عنوان استراتژی به تنهایی دیده شود بلکه به عنوان ورودی استراتژیک که شاکله تصمیمگیریهای راهبردی را تقویت میکند، عمل میکند. بنابراین، ترکیب آیندهپژوهی و استراتژی عملیاتی سازمان، کلید موفقیت در مواجهه با تغییرات و عدم قطعیتها است.
مخروط آینده و گستره احتمالات
او مفهوم مخروط آینده را معرفی میکند که نشان میدهد هرچه بیشتر به آینده دورتر نگاه کنیم، دامنه نتایج ممکن بیشتر و متنوعتر میشود. آیندههای محتمل، مطلوب و بعید میتوانند به شکلهای متفاوتی ظهور کنند. این تنوع به تصمیمگیرندگان امکان میدهد صرفاً به آیندهای که محتملاً تحقق مییابد اکتفا نکنند بلکه آیندههای جایگزین را نیز در نظر بگیرند.
تأخیر در واکنش شهودی و مقابله با تعصبات شناختی
در این سخنرانی به تأخیر در واکنشهای شهودی اشاره میشود. تأکید بر این است که انسانها به طور طبیعی سریع به حل مشکلات میپردازند اما رویکرد آیندهپژوهی میخواهد این واکنش سریع شهودی را به تعویق بیندازد تا فرصت یادگیری از آینده و بررسی سناریوهای مختلف فراهم شود. این روند به تصمیمگیری آگاهانهتر و بهتر کمک میکند.
همچنین به تعدادی از تعصبات شناختی که میتوانند مانع تفکر درست درباره آینده شوند اشاره شده است، از جمله:
• تعصب وضعیت موجود (Status quo bias): تمایل به حفظ وضع موجود و رد اطلاعاتی که آن را به چالش میکشد.
• تعصب تأییدی (Confirmation bias): توجه انتخابی به اطلاعاتی که باورهای قبلی را تأیید میکند.
تعصب خوشبینی (Optimism bias): نگاه اغراقآمیز به مثبت بودن یک ایده یا پروژه بدون در نظر گرفتن ریسکها.
• مشکل متخصص (Expert problem): افراد متخصص ممکن است از دیدن گزینههای خارج از حوزه تخصص خود باز بمانند.
• تفکر گروهی (Groupthink): تصمیمگیری بدون انتقاد به علت همسویی گروه.
مفهوم “بازنگری در ادراک”
سیمون مفهوم بازنگری در ادراک را از پیشگامان آیندهپژوهی، پیئر واک، آورده است. این فرایند به معنای توانایی رها کردن موضعهای ثابت و باز بودن برای امکان تحول دیدگاههاست. در آیندهپژوهی، باید بتوان با دیدگاههای مختلف و حتی متفاوت از گذشته و حال، با آینده مواجه شد و مواضع را بدون دفاع کردن سبکبار نگه داشت.
نقش تنوع و پرسشگری در سازمانها
او بر اهمیت پرسشگری و تنوع در دیدگاهها تأکید میکند و هشدار میدهد که تصمیمگیرندگان غالباً به سمت تکرار الگوهای فکری خود و افراد مشابه در سطوح ارشد کشیده میشوند. افزودن تنوع به فرایندهای تصمیمگیری اهمیت زیادی دارد.
زمان شروع آینده
نکته مهم دیگر این است که برای داشتن تفکر آیندهنگر بایستی آینده را از حدود ۱۰ سال بعد شروع کرد، نه حال یا چند سال آینده نزدیک. این فاصله به اجتناب از تفکر مبتنی بر گذشته و فعلی کمک میکند و فضای ذهنی بازتری را برای تصور آیندههای متفاوت ایجاد میکند.
دیدگاهتان را بنویسید